مجموعه تولیدی دکور و جعبه جواهر تهران

مجموعه تولیدی دکور و جعبه جواهر تهران

مجموعه تولیدی دکور و جعبه جواهر تهران

مجموعه تولیدی دکور و جعبه جواهر تهران

جواهرات در اقوام ایرانی

ایران به دلیل وجود قوم های مختلف که هرکدام پوشش، سنت ها و آداب و رسوم خاص خود را دارند، کشوری بسیار غنی از لحاظ دستاوردهای مادی و معنوی است.
جواهرات در ایران از دیرباز به عنوان قطعه ای از لباس در میان اقوام مختلف مطرح بوده است. مردم ایل قشقایی و عرب های منطقه خوزستان بیشترین استفاده کنندگان از جواهرات بوده اند. جواهرات در میان مردم قشقایی شامل گردنبند مهلو، گردنبند میخک، گردنبند مهره ای، عنبردان، قاب قرآن، النگو و دستبند مهره ای، گیسوبند و بازوبند است.
مَهلو دانه بسیار معطر درختچه ای است در نواحی معتدل و سردسیری با رنگ سفید یا شیری و کوچک تر از دانه لوبیا که حتی مرور زمان از بوی خوش آن نمی کاهد. زنان ایلات این دانه ها را جمع آوری یا خریداری می کنند و سپس آنها را سوراخ کرده، پس از خشک شدن گردنبند های جالب و زیبا درست می کنند.
برای ساخت گردنبند مهلو دانه ها را در دسته های بیست تایی از هر رنگ در ۵ رشته ناهمگون کنار هم می چینند و سپس همه نخ ها را از یک مهره عبور می دهند. در سری بیست تایی بعدی جای رنگ ها عوض می شوند و معمولا نوع مهره ها را هم تغییر می دهند.
در وسط گردنبند هم پلاک یا سکه ای می آویزند. میخک، دانه خوشبوی درختچه ای است که مانند مهلو بوی جذاب و جاودانی دارد. زنان ایل این دانه ها را به مدت چند ساعت در حنا می خیسانند تا رنگ حنایی به خود بگیرد و بلافاصله آنها را سوراخ کرده نخ های باریک و محکمی از آنها عبور داده، مدتی آویزان می کنند تا خشک شود سپس این رشته ها را با شکل و طرح دلخواه به دسته های مساوی تقسیم و فواصل آن را با مهره های عقیق یا سکه های طلا یا نقره تزئین می کنند. گردنبندهای مهلو و میخک جزو جهیزیه دختر خانم هاست.
عنبردان جعبه ای است به ابعاد ۲ تا ۳سانتی متر که از آلیاژ های مختلف طلا، نقره و برنز ساخته می شود و در یک طرف آن نیز حلقه ای است که نخ از آن عبور می کند. این جعبه کوچک و ظریف که روی آن را قلمزنی یا تزئین کرده اند میان گردنبندها و همراه با مهره های عقیق و یاقوت به گردن می آویزند.
ثروتمندان ایل اغلب از عنبردان طلا یا طلای جواهرنشان استفاده می کنند. قاب قرآن نیز مانند عنبردان جعبه مستطیل شکلی است به ابعاد ۲ تا ۳ سانتی متر از طلا یا نقره که گاهی با میناکاری یا قلمزنی و گاه برجسته نویسی و کنده کاری جلوه و جلای خاص به آن بخشیده اند. قاب قرآن را همراه با دیگر جواهرات، همراه با گردنبند های مهره ای به گردن می آویزند.
زنان قشقایی همچنین عادت خاصی به استفاده از النگوهای نقره ای با پهنای ۲ تا ۳ سانتی متر با نقش های برجسته دارند و معتقدند جن از افرادی که این النگوها را به دست دارد، دوری می کند. گیسوبند وسیله ای است تزئینی برای بستن گیسوان و حفاظت آنها که توسط زنان تهیه می شود. گیسوبند رشته های ظریف ابریشمی است که به سبک جالبی بافته شده و رشته هایی از آن منشعب می شود که به هر رشته گمپله ظریفی با رنگ های مختلف متصل است. گیسوها، از میان گیسوبند عبور کرده روی کمر آویزان می شوند.
بازوبند نیز کیسه ای است چرمی یا دوخته شده با پارچه ابریشمی یا پشمی ظریف که مردم ایل آن را به بازوی خود می بندند و دعاهای خود را در آن می گذارند و گاه طلسمی نقره ای که معتقدند آنها را از شر جن، چشم شور و زبان بد مصون می دارد، به آن اضافه می کنند.
بازوبندهای زنان اغلب از پارچه های زربفت، ترمه یا مخمل است که اطرافش را زری دوزی کرده اند و بازوبندهای مردان از چرم ظریف و نازک تهیه می شود. زنان منطقه خوزستان نیز از زیورآلات متعددی برخوردارند که فلز آن بسته به موقعیت اجتماعی آنها مختلف است. طوگ، قابچی، مکسره، ضامن و ازرار نیز زینت آلاتی هستند که برای گردن استفاده می شوند.
طوگ یا طوق، گردنبندی از جنس طلاست که با سنگ های قیمتی تزئین شده است. قابچی، زیور گردن زنان اشراف و ثروتمند است که به واسطه زنجیر یا نخ کشدار به پشت گردن محکم می شود. مکسره نیز گردنبندی است که با مهره های قیمتی و سکه های طلا ساخته می شود. ضامن و ازرار نیز نام دو نوع گردنبند هستند که بیشتر در ایام اعیاد و جشن ها مورد استفاده قرار می گیرد.
زنان این منطقه همچنین برای سر و صورت خود از جواهراتی ویژه استفاده می کنند. چلاب، زینتی قلاب مانند است که روسری (شیله) را پس از پیچیدن به دور سر زن به هم وصل می کند. چف الباده (ابولوزه) یا گوشواره یکی دیگر از زیورهایی است که زن عرب از آن استفاده می کند. در گذشته گوشواره های پهن و گرد در میان زنان عرب رواج داشت. ابولوزه نام گوشواره ای است که زن عرب خوزستان از آن استفاده می کند.
او برای جمع کردن موهای دو طرف جلوی سرش از گیره ای به نام ماشه یا (بلکیته) و برای آرایش موهای روی پیشانی از «دلاعه» استفاده می کند. «دلاعه» زیوری است از جنس طلا، نقره یا مهره های رنگی. اضمام نیز نام گوشواره ای است از جنس طلا که بتازگی در میان زنان عرب رایج شده است.
زیورآلات مربوط به دست در زنان منطقه خوزستان نیز بسیار متنوع است، اما قابل استفاده ترین آنها نوعی النگو به نام مفاتیل است که از جنس طلا بوده و پهنای آن ۲.۵ سانتی متر است و دارای لولای کوچکی است که به وسیله زنجیری به دست محکم می شود.
حیل، حلقه ای نقره ای است که یک سوی آن باز است و با فشار، بالای مچ پا قرار می گیرد به همراه خلخال (حلقه ای از جنس نقره که در مچ پا و پایین تر از حیل قرار می گیرد) دو زیور آلاتی هستند که زنان عرب خوزستانی بیشترین استفاده را از آنها دارند
http://www.jtd.ir
http://www.tehrandisplay.com

میکی‌ موتو سلطان‌ مروارید

“میکی موتو” برای رسیدن به اوج قله موفقیت و شهرت و دریافت لقب «سلطان مروارید» راه دشواری را پیمود. او مثل کوهنورد شجاعی بود که قصد فتح یک قله غیرقابل صعود را داشت؛ قله‌ای که تاکنون کسی آن را فتح ننموده بود! آنچه او را در این راه تشویق می‌کرد اراده‌ای قوی و عزمی خستگی‌ناپذیر برای رسیدن به رویای همیشگی او بود؛ «می‌خواهم مرواریدهایی پرورش دهم که به زیبایی مرواریدهای طبیعی باشند.» میکی موتو از خود می‌پرسید آیا ممکن است مرواریدهای پرورشی آنقدر زیبا باشند که تحسین تمامی مردم جهان را برانگیزند؟ او در ۳۲ سالگی تصمیم گرفت زندگی و دارایی‌اش را وقف این کار بزرگ و دلخواه کند...

مبارزات و کشفیات میکی موتو

میکی موتو در سال ۱۸۸۸ اولین محل پرورش مروارید را در شین می از توابع شهر شیما تأسیس نمود. او در حالی که پیگیر این کار بود تصمیم داشت اطمینان حاصل نماید که آیا می‌توان مرواریدها را به طور مصنوعی پرورش داده و تولید نمود یا خیر؟ او می‌دانست که در هزاران صدف فقط ۱ تا ۲ مروارید طبیعی یافت می‌شد. میکی موتو مشکلات عدیده‌ای را متحمل شد تا به رویاهایش در این زمینه جامه عمل بپوشاند. برای رسیدن به این هدف و یادگیری چگونگی پرورش مرواریدها، اولین قدم لازم و اساسی، مطالعه درباره صدفها بود. در این راه مشکلات بسیاری از نقطه نظر زیست‌شناسی و دریایی وجود داشت.

او متعجب بود که دانشمندان چگونه مشکلاتی را توضیح داده‌اند. در سومین نمایشگاه داخلی که در آوریل سال ۱۸۹۰در پارک یوانو برپا شد میکی موتو صدف‌های زنده‌ای را که پرورش داده بود به همراه مروارید و محصولات آن به نمایش عموم گذاشت. در همین نمایشگاه بود که میکی موتو، پروفسور کاکی چی میتسوکوری از دانشگاه توکیو را ملاقات نمود، پروفسور در آن زمان مسئول مطالعات زیست شناسی دریایی در ژاپن بود. طبق توضیحات او، اگر یک جسم خارجی به داخل پوسته صدف نفوذ کند و خارج نشود، صدف مادر سعی می‌کند که این جسم خارجی را پنهان نماید و بدین صورت یک مروارید طی گذر سالها به وجود می‌آید اما اگر یک جسم خارجی در بطن آن قرار داده شود و پوسته صدف مروارید پاره و باز شود، این ذرات کوچک توسط صدف مادر پنهان نمی‌شوند و می‌توان آنها را پیدا کرد.

مسیری پر از مصائب

دقیقاً پس از همان روز سرنوشت‌ساز ملاقات با پروفسور میتسوکوری بود که میکی موتو کار عظیم خود را بر روی مرواریدهای پرورشی آغاز نمود. میکی موتو به خوبی از سختیهایی که در این راه در پیش‌رو داشت، مطلع بود اما تصمیم قطعی گرفته بود تا هرگونه امکانی را در جهت محقق ساختن اهداف خود امتحان نماید.

میکی موتو در آزمایشات اول، سبدی از صدف‌ها را در دریا قرار داد که در بطن صدف‌ها یک ماده خارجی قرار داده شده بود. وی سپس این سبد را در خلیج شین می در آگوبی و نزدیک تابا که امروزه «جزیره مروارید» نامیده می‌شود. قرارداد این مراحل هر روز تکرار می‌شد و میکی موتو با هیجان فراوان منتظر نتیجه کارش بود. با توجه به این واقعیت که مدت زمان زیادی طول می‌کشد تا مروارید به وجود آید، آزمایشات میکی موتو بلافاصله نتیجه نمی‌داد. بنابراین، او هرچند ماه یکبار،‌ پوسته صدف‌ها را باز می‌کرد و مشاهده می‌کرد که بیشتر مواد خارجی، طرد شده بودند. و البته در تعدادی که واپس زده نمی‌شدند نیز هیچ تغییری مشاهده نمی‌شد .

عملیات او ماهها بدون هیچ نتیجه‌ای ادامه داشت. تمام دارائیش صرف خرید صدف‌ها شده بود و مردمی که قبلاً با اشتیاق و علاقه کارها و فعالیت‌های او را مورد تشویق قرار می‌دادند،‌ حال دیگر مسخره‌اش می‌کردند. بستگانش او را ترغیب نمی‌کردند که از حماقتش دست بردارد.

مرواریدهای نیمه کروی

در ۱۱ جولای سال ۱۸۹۳ بود که اومه یکی از سبدها را مطابق هر روز بالا کشید تا صدف‌های داخل آنها را بررسی کند. در همان زمان بود که تلألؤیی از نور از داخل پوسته به نرمی بر روی دستانش خزید. آری،‌ آن تلألؤ زیبا یک مروارید بود! اگرچه آن مروارید نیمه کروی بود ولی به هر حال یک مروارید به حساب می‌آمد. سرانجام رویای میکی موتو به واقعیت پیوست و اولین مروارید پرورشی دنیا تولید شد. در واقع کوکیچی میکی موتو پیشرو راهی بود که بعدها جزو یکی از مهمترین صنایع دنیا قلمداد شد.

تلاش برای مرواریدهای گرد

در ژانویه‌ سال‌ ۱۹۰۵ بود که‌ مجدداً در دریا پدیده‌ خیزاب سرخ‌‌ روی‌ داد و یکبار دیگرهراس‌ مرگبار از خسارات‌ زیانبار این‌ پدیده‌، درون‌ میکی‌ موتو را فرا گرفت‌. اما او با تمام‌وجود در برابر این‌ حادثه‌ ایستادگی‌ و مقاومت‌ نشان‌ داد و با اراده‌ و عزمی‌ راسخ‌ مرگ‌صدف‌هایی‌ را تحمل‌ نمود که‌ با دقت‌ و زحمت‌ فراوان‌ آنها را پرورش‌ داده‌ بود. میکی‌ موتواز همان‌ ابتدای‌ کار نیز با عوامل‌ طبیعی‌ متعددی‌ می‌جنگید که‌ از آن‌ جمله‌ می‌توان‌ موارد زیر را نام‌ برد: ترس‌ از اختاپوس‌ها، خیزاب‌های‌ سرد، جلبک‌های‌ دریایی‌ و مهمتر از همه خیزاب ‌سرخ. اما خیزاب سرخ‌ ژانویه‌ ۱۹۰۵ به‌ طور بیرحمانه‌ای‌ تمام‌ آب‌ را فراگرفت‌ ونتایج‌ مرگبار و تأسف‌آوری‌ بر جای‌ گذاشت‌.

علی‌رغم‌ توانایی‌ بسیار و عزم‌ راسخی‌ که‌همیشه‌ موجب‌ شده‌ بود تا میکی‌ موتو از شکستهای‌ قبلی‌ سربلند بیرون‌ آید. بهار ۱۹۰۵یکی‌ از بزرگترین‌ مصیبتهایی‌ بود که‌ طی‌ دوران‌ فعالیت‌ این‌ مرد ۴۷ ساله‌ بر او نازل‌ شده‌ بود.۰۰۰/۸۵۰ صدف‌ مرده‌ بودند! میکی‌ موتو که خود را در آزمایشگاهش‌ زندانی‌ کرده بود. درحالی‌ که‌ در نهایت‌ غم‌ و اندوه‌ به‌ باز کردن‌ صدف‌های پرداخت،‌ ناگهان‌ از شادی‌ فریادی کشید. آری از پوسته یک‌ صدف‌ مرده‌ یک‌ مروارید کاملاً گرد بیرون‌ آمد! این‌ مروارید کروی‌ ازلحاظ‌ کیفیت‌ به‌ قدری‌ به‌ مرواریدهای‌ طبیعی‌ شباهت‌ داشت‌ که‌ تشخیص‌ آن غیرممکن‌ بود.

ارزیابی‌ از خارج‌

در زمان‌ کشف‌ این‌ روش‌، تأمین‌ و تهیه‌ مرواریدهای‌ طبیعی‌ هر ساله‌ رو به‌ کاهش‌داشت‌. در حالی‌ که‌ موج‌ تقاضای‌ مرواریدها نه‌ تنها در ژاپن‌ بلکه‌ در اروپا و آمریکاسیرصعودی‌ داشت‌. میکی‌ موتو مطمئن‌ بود که‌ اختراع‌ او دارای‌ اهمیت‌ بین‌المللی‌ است‌ وبه‌ همین‌ خاطر آگاهی‌ از نظرات‌ کارشناسان‌ مربوطه‌ در ژاپن‌ و خارج‌ بود. در حالی‌ که‌ مردم‌ژاپن‌ هنوز به ارزش نوآوری او کاملا پی نبرده بودند، تولیدات‌ میکی‌ موتو توجه‌ تمامی‌ مردم‌جهان‌ را به‌ خود جلب‌ کرده‌ بود. مقالات‌ قابل‌ توجهی‌ در روزنامه‌ها و مجلات‌ معروف‌برون‌ مرزی‌ به‌ شرح‌ نوآوری میکی‌ موتو اختصاص‌ داده‌ شد. محققان‌ و علاقمندان‌ بسیاری‌که‌ نسبت‌ به‌ این‌ شیوه مشتاق‌ بودند، از سراسر دنیا به‌ تاتوکو جیما سرازیر شدند تا از این‌جزیره‌ دیدن‌ نمایند .

شرکت‌ در نمایشگاهها

میکی‌ موتو معتقد بود که‌ به‌ عنوان‌ یک‌ مخترع‌ باید نوآوری‌ خود را به‌ قضاوت‌ عموم‌بگذارد و به‌ همین‌ دلیل‌ با شور و عزمی‌ راسخ‌ به‌ شرکت‌ در نمایشگاههای‌ داخلی‌ وخارجی‌ پرداخت‌. در سال‌ ۱۹۱۰ در نمایشگاه‌ آنگلو ـ جاپانیز لندن‌ شرکت‌ نمود وهمانجا مرواریدهای‌ پرورشی‌ و نمونه‌ای‌ از مزرعه‌ کاشت‌ مرواریدهایش‌ را به‌ نمایش‌گذاشت‌. آنچه‌ بیش‌ از همه‌ توجه‌ شرکت‌کنندگان‌ این‌ نمایشگاه‌ را به‌ خود جلب‌ نمود، یک‌بادبزن‌ و پاراوان‌ سبک‌ چینی‌ بود که‌ با مروارید تزئین‌ شده‌ بود.

 در نمایشگاه‌ جهانی‌ فیلادلفیا که‌ در سال‌ ۱۹۲۶ به‌ منظور بزرگداشت‌ صد و پنجاهمین‌ سالگرد استقلال‌ آمریکابرپا شده‌ بود، میکی‌ موتو مرواریدی‌ به‌ شکل‌ پاگودا در معبد هوریوجی‌ را به‌ نمایش‌گذاشت‌ که‌ از پلاتین‌ و ۲۰۵۰۲۰۷ دانه مروارید ساخته‌ شده‌ بود.

این‌ مدل‌ یکی‌ از مواردی‌ بودکه‌ توجه‌ بسیاری‌ از بازدیدکنندگان‌ را به‌ خود جلب‌ نمود. در نمایشگاه‌ پیشرفتهای قرن که‌ در شیکاگو برگزار شده‌ میکی‌ موتو مدلی‌ در اندازه ۶۰/۱ از خانه‌پدری‌ جورج‌ واشینگتن‌ را به‌ معرض‌ نمایش‌ عموم‌ گذاشت‌ و پس‌ از اتمام‌ زمان‌ نمایشگاه‌، این‌ مدل‌ را به‌ انستیتو اسمیتونیان شهر واشینگتن‌ دی‌ سی‌ تقدیم‌ نمود. در نمایشگاه‌بین‌المللی‌ نیویورک یک‌ مدل‌ از زنگ‌ آزادی‌ را به‌ نمایش‌ گذاشت‌ که‌ از مرواریدساخته‌ شده‌ بود.

 تمام‌ مدل‌های‌ میکی‌ موتو در نمایشگاه‌ها تحسین‌ همگان‌ را برانگیختند وجایزه‌ گرفتند. میکی‌ موتو تصمیم‌ داشت‌ بدین‌ طریق‌ عقاید و اختراعش‌ را در سطح‌ جهانی‌تبلیغ‌ کند، اختراعی‌ که‌ دنیایی‌ از زیبایی‌ها را به‌ روی‌ همگان‌ می‌گشود.

مخالفت‌ با مرواریدهای‌ میکی‌ موتو

البته‌ این نوآوری‌ همیشه‌ هم‌ با تحسین‌ و تشویق‌ همراه‌ نبود. در میان‌ جواهرسازان‌ افرادی‌بودند که‌ نوآوری میکی‌ موتو را تهدیدی‌ جدی‌ برای‌ مرواریدهای‌ با ارزش‌ طبیعی‌ به‌ شمارمی‌آوردند و نظری‌ منفی‌ نسبت‌ به‌ مرواریدهای‌ پرورشی‌ وی‌ داشتند. در اروپا، تولیدمرواریدهای‌ پرورشی‌ با شباهتی‌ بسیار نزدیک‌ به‌ مرواریدهای‌ طبیعی‌، شور و شوق خاصی‌ به‌وجود آورده‌ بود. در لندن‌ هرج‌ و مرج‌ بسیاری‌ در رابطه‌ با این‌ مرواریدهای‌ پرورشی‌ ایجاد شده‌ بود. زیرا جواهرفروشان‌ معتقد بودند این‌ اختراع‌ جدید و تولیدمرواریدهای‌ غیرطبیعی‌ موجب‌ بروز نابسامانی‌ و رکود اقتصادی‌ در بازار جواهرات‌ خواهدشد.

 در پاریس‌ مخالفت‌ با اختراع‌ میکی‌ موتو شدیدتر از سایر نقاط‌ بود. مقالات‌مغرضانه‌ای‌ در این‌ رابطه‌ انتشار یافت‌ که‌ در نهایت‌ منجر به‌ شکایت‌ شد. ندای‌ این مخالفت‌ها از سراسر دنیا به‌ گوش‌ می‌رسید اما دور از انتظار نبود زیرا مخترعان‌ و پیشروان همیشه‌ با چنین‌ مسائلی‌ مواجه‌ بوده‌اند، البته‌ گاهی‌ وجود همین‌ مخالفت‌ها منجر به‌ اکتشافات‌ بزرگتری‌ می‌شود.

ملاقات‌ با ادیسون

بعد از تولید مرواریدهای‌ پرورشی‌، یکی‌ از مهمترین‌ و بیاد ماندنی‌ترین‌ حوادثی‌ که‌ در زندگی‌ میکی‌ موتو رخ‌ داد ملاقات‌ با توماس‌ ادیسون‌ در سال‌ ۱۹۲۷ بود. میکی موتو زمانی‌ که‌ با یک‌ تور به‌ آمریکا و اروپا سفر می‌کرد، ادیسون‌ را در خانه‌اش‌ در وست‌ اورنج از توابع‌ نیوجرسی ملاقات‌ نمود و در آنجا، ساعات‌ بسیار خوبی‌ را بایکدیگر گذراندند. ادیسون‌ مرواریدی‌ را که‌ میکی‌ موتو به‌ عنوان‌ هدیه‌ به‌ او داده‌ بود، بادقت‌ بررسی‌ کرد و گفت‌ این‌ یک‌ مروارید پرورشی‌ نیست‌، این‌ یک‌ مروارید واقعی‌ است‌.

فقط‌ دو چیز است‌ که‌ در لابراتوار من‌ ساخته‌ نمی‌شود: الماس‌ و مروارید. تولید مروارید پرورشی‌ یکی‌ از شگفت‌انگیزترین‌ وقایع‌ دنیا است‌. زیرا این‌ پدیده‌ از نظر زیست‌شناسی‌غیرممکن‌ به‌ نظر می‌رسید. میکی‌ موتو در مواجهه‌ با موجود زنده‌ای‌ که‌ اختراع‌ او را به‌خوبی‌ خودش‌ درک‌ می‌نمود، جزو شادترین‌ و خوشبخت‌ترین‌ انسانهای‌ روی‌ زمین‌ محسوب‌ می‌شد.

میکی‌ موتو حتی‌ پس‌ از اختراع‌ مرواریدهای‌ کروی‌ هم‌ از تحقیقات‌ خوددست‌ بر نداشت‌. تحصیلات‌ میکی‌ موتو فقط‌ در آموزش‌ اولیه‌ خواندن‌ و نوشتن‌ و ریاضیات‌ در یک‌ مدرسه‌ تک‌ اتاقی‌ خلاصه‌ می‌شد. اما آنچه‌ که‌ وی‌ بعدها آموخت‌ همه‌ نتیجه‌ تلاش‌ شخصی‌ او بود و از لحاظ‌ شباهت‌ بسیاری‌ به‌ ادیسون‌ داشت‌.

میکی‌ موتو سلطان‌ مروارید

میکی‌ موتو با نوآوری‌ خود شهرت‌ و افتخار بسزایی‌ برای‌ کشورش‌به‌ ارمغان‌ آورد. او بخش‌ عمده‌ زندگی‌ ۹۶ ساله‌اش‌ را وقف‌ مرواریدها نمود و راه‌ را برای‌علاقمندان‌ به‌ این‌ رشته‌ هموار کرد. میکی‌ موتو در زمان‌ حیات‌ مفتخر به‌ دریافت مدال ‌شایستگی‌ فورث‌ اوردر و پس‌ از مرگ‌ مفتخر به‌ دریافت مدال‌ شایستگی‌ فرست‌ اوردر شد. میکی‌ موتو در نزد مردم‌ جهان‌ با لقب‌ سلطان‌ مروارید معروف‌ و شناخته‌ شده‌ است‌.گفته‌ می‌شود که‌ این‌ لقب‌ یقیناً مایه‌ افتخار میکی‌ موتو بود. زمانی‌ که‌ تولید مرواریدهای‌پرورشی‌ به‌ عنوان‌ صنعتی‌ جدید و مهم‌ به‌ رسمیت‌ شناخته‌ شد، حق‌ امتیاز تولیدمرواریدهای‌ کروی‌ میکی‌ موتو لغو شد.

البته‌ میکی‌ موتو از مشاهده‌ چنین‌ تحول‌ و پیشرفتی‌بسیار راضی‌ بود زیرا رفاه‌ و پیشرفت‌ جامعه‌، آرزوی‌ همیشگی‌ و دیرینه‌ او بود. درست‌ درهمین‌ زمان‌ بود که‌ وضعیتی‌ غیرقابل‌ پیش‌بینی‌ و تأسف‌آور پیش‌ آمد، بدین‌ ترتیب‌ که‌ مرواریدهای‌ پرورشی‌ بسیار ارزان‌ و با کیفیت‌ بسیار پایین‌ وارد بازار شد به طوری که‌ شهرت‌ مرواریدهای‌ ژاپنی‌ را مورد تهدید قرار داد و با توجه‌ به‌ این‌ که‌ مرواریدهای‌ میکی‌ موتو،شهرتی‌ عالمگیر و جهانی‌ برای‌ مردم‌ جهان‌ به‌ همراه‌ آورده‌ بود، این‌ مسئله‌ خطری‌ حائزاهمیت‌ برای‌ ملت‌ ژاپن‌ محسوب‌ می‌شد
http://www.jtd.ir
http://www.tehrandisplay.com

موم های ریخته گری و کاربرد آن ها در طلا سازی


«موم های ریخته گری در هنر طلا و جواهر سازی ترکیبی از موم های طبیعی مانند موم های کارنوبا (سخت) و موم های کاندلیلا (نرم)  و موم زنبور (نرم) و موم های مصنوعی مانند میکروکریساتالاین نرم (پارافین) است. در ریخته گری طلا و جواهر از موم های معدنی مانند مونتان (سخت) و موم های پلاستیکی (پلی اتیلن نرم و سخت) استفاده می نمایند.

موم هایی که در ریخته گری طلا و نقره به کار برده می شوند باید دارای کیفیت خوبی باشند تا شکلی که به آن می دهند را حفظ کنند . بعد از آن که توسط مواد گچی قالب گیری شد بر اثر حرارت دیدن به راحتی سوخته و هیچ اثر و خاکستری ز خود در حفره ی قالب باقی نگذارند. موم های تزریقی ریخته گری باید خصوصیات مشخصی داشته باشند که عبارتند از:

 (1دمای ذوب پایینی داشته باشند.

(2 در حالتی که مذاب هستند به راحتی سیال شوند و جریان پیدا نمایند.

 (3سرد شدن و سخت شدن آن ها به راحتی صورت پذیرد.

 (4از طریق الکترو استانیکلی (جذب و دفع بارهای الکتریکی) جذب لاستیک شوند.

 (5حالت انعطاف پذیری داشته باشند تا بتوان الگوی مومی کامل شده را بدون شکستن یا خراب شدن از داخل قالب خارج نمایند
http://ww.jtd.ir
http://www.tehrandisplay.com

الماس کوه نور

در صورتی‌ که‌ الماس‌ افسانه‌ای"هوپ" Hope در زمره‌ گنجینه‌های‌ ملی‌ آمریکا قرار گیرد، الماس‌ تاریخی‌ کوه‌ نور معادل‌ انگلیسی‌ آن‌ به‌ شمار می‌آید. با توجه‌ به‌ شکل‌ کنونی‌ هوپ‌ به‌ عنوان‌ بخش‌ کوچکی‌ از "بلو آیس"Blue Ice، کوه‌نور نیز قطعه‌ای‌ از الماس‌ است‌ که‌ از مبداء اصلی‌ خود جدا افتاده‌ است.‌

با توجه‌ به‌ کاهش‌ وزن‌ هوپ‌ از ۶۷ به۴۵ ‌ قیراط‌، ربوده‌ شدن‌ آن‌ در سال۱۷۹۲ ‌ از خزانه‌ فرانسه‌ (مکانی‌ که‌ جواهرات‌ سلطنتی‌ در آن‌ نگهداری‌ می‌شود)، این امر باورنکردنی‌ تلقی‌ نمی‌شود، اما کاهش‌ وزن‌ کوه‌ نور از ۱۸۵ به۱۰۵ ‌ قیراط‌ در سال۱۸۵۲ ‌ به‌ راحتی‌ قابل‌ توجیه‌ نیست.‌ ازاین‌رو تصمیم‌ به‌ تراش‌ مجدد این‌ شاهکار هنری‌ و قدیمی‌ می‌تواند تبدیل‌ به‌ بزرگ‌ترین‌ تراژدی‌ عصر شود که‌ می‌بایست‌ در مباحث‌ زیباشناختی‌ مورد بحث‌ قرار گیرد.

به‌طور‌یقین اقدام‌ مزبور تحت‌ تأثیر گرایشات‌ آگاهانه‌ کنونی‌ به‌ سبک‌ تراش‌ الماس‌ در قرون۱۶ ‌ و ۱۷، نوعی‌ بازاندیشی‌ اساسی‌ قلمداد می‌شود. به‌ گفته‌ اسکارات‌ جواهرشناس‌ و یکی‌ از ۸ مؤلف‌ تحقیق‌ اخیر در زمینه‌ جواهرات‌ سلطنتی‌، براساس‌ استانداردهای‌ فنی‌ آن‌ زمان‌، تراش‌ مجدد کوه‌ نور خود موفقیتی‌ عظیم‌ محسوب‌ می‌شود، اما با توجه‌ به‌ معیارهای‌ کنونی‌، هنوز به‌ نتیجه‌ دلخواه‌ دست‌ نیافته‌اند.

اسکارات‌ برخلاف‌ تمایلات‌ خودخواهانه‌ و منفعت‌طلبانه‌ حاکم‌ بر قرن۱۸ ‌ در سرتاسر اروپا نسبت‌ به‌ برتری‌ تراش برلیان‌ به‌ سبک‌ جدید در مقایسه‌ با نمونه‌های‌ گذشته‌، به‌ بررسی‌ کوه‌ نور به‌عنوان‌ قربانی‌ شرایط‌ تاریخی‌ گرایش‌ نشان‌ می‌داد. دورانی‌ متعلق‌ به‌ قبل‌ از سال۱۸۰۰ ‌ که‌ در آن‌ تجار سعی‌ داشتند توده‌هایی‌ از سنگ‌های‌ مورد نظر را براساس‌ سبک‌ جدید تراش‌ دهند.

تغییر محل‌ سکونت‌ "کوه‌ نور" و مبادله‌ آن‌ بین‌ ایران‌ و هند، نوسازی‌ “کوه‌ نور” را به‌ تعویق‌ انداخت. کشورهایی‌ که‌ در آن‌، طرفداران‌ سبک‌ قدیم‌ تراش‌، به‌ تأثیر طراحی‌ تراش‌ بیش‌ از نمایش‌ درخشش‌ جواهر، در افزایش‌ درجه‌ زیبایی‌ ساختاری‌ و ظاهری توجه‌ داشتند.

درهرصورت‌، الماس‌ کوه‌ نور که‌ قرن‌ها قدمت‌ دارد از تاریخ‌ ازلی خود در سال۱۷۴۷ ‌ دست‌نخورده‌ باقی‌ ماند، الماس‌ با تراش‌ باشکوه‌ رز که‌ طرح‌های پیچیده‌ گلداری‌ رابه‌ نمایش‌ می‌گذاشت.‌ الماس‌ کوه‌ نور، پس‌ از ردوبدل‌ شدن‌ میان‌ فرمانروایان‌ هندی‌ و ایرانی‌ به‌عنوان‌ یکی‌ از غنایم‌ چشمگیر جنگی‌ در سال۱۸۴۹ ‌ به‌ انگلستان‌ منتقل‌ شد.

تقریبا از این‌ دوران‌ به‌ بعد بود که‌ اعضای‌ مکتب‌ توسعه‌ انگلستان‌ تصمیم‌ گرفتند تا بر جلوه‌ ظاهری‌ سنگ‌ افزوده‌ و آن‌ را از معمول خارج‌ سازند. در عرض‌ یک‌ سال‌ جواهر مزبور مورد توجه‌ افراد بسیاری‌ قرار گرفت‌ که‌ انجام‌ هر نوع‌ اقدام‌ فوری‌ و سریع‌ را ضروری‌ می‌پنداشتند. سپس‌، هنگامی‌ که‌ بدون‌ هیچ‌ گونه‌ برنامه‌ مدونی‌ در نمایشگاه‌ بزرگ۱۸۵۱ ‌ در معرض‌ تماشا قرار داده‌ شد، مسابقه‌ای‌ عمومی‌ میان‌ تماشاچیان‌ علاقه‌مند جامعه‌ انگلستان‌ در زمینه‌ انتخاب‌ جواهر به‌ اجرا درآمد
http://www.jtd.ir
http://www.tehrandisplay.com

نقش طلا در اقتصاد جهان

ربیشتر کشورهای مهم تولیدکننده ی طلا، معافیت های مالی، سوبسیدها(subsides) و کمک های دیگری را برای صنعت استخراج طلا فراهم آورده اند. در این کشورها به ویژه کانادا و آفریقای جنوبی، کمک های یادشده در ابقاء و برقراری صنعتی فعال و عملی مهم بوده اند. در سال های دهه ی 1970 که قیمت طلا افزایش یافت،تقریبا همه ی معادن طلای استرالیا و کانادا سوبسیدهایی را دریافت کردند.
 بسیاری از معادن آفریقای جنوبی دارایمعافیت های مالی می باشند. با توجه به اینکه در سال 1983 مدیر کل خزانه داری آفریقای جنوبی، طرح هایی را اعلام کرده تا مساعدت و کمک دولتی را درمعادن حاشیه ای طلا که از جانب دولت می توانند حمایت شوند کاهش دهد. معادن آفریقای جنوبی تحت نظر دولت اداره می شوند و ملزم به صدور طلایشان بهبازار های بین المللی از طریق بانک ذخایر آفریقای جنوبی می باشد و شوروینیز با ابلاغ احکام اداری ویژه ای از صنعت استخراج طلای خود حمایت مینماید.
چین، دورنمای صنعت طلای کشورش را از طریق تشویش و مشارکت جمعیت شهری و نظامی پایه ریزی می نماید. شرکت ها تولیدکننده ی طلا در ایالات متحده ی آمریکا، برای عملیات داخل کشور دارای 15% ( فوق العاده برداشت) و 14% ویژه ی عملیات خارج از کشورند. در ایالات متحده هیچ نوع تعرفهای روی واردات کانی های طلا، کنسانتره ی مربوطه یا شمش وجود ندارد اما عوارضی از 5%-11/2% برای انواع مختلف محصولات طلای نیمه ساخته وجود دارد.
در ساخت طلا به ویژه در صنایع الکتریکی و الکترونیک، هزینه ی طلای استفاده شده به ازای واحد کالا، هنوز درصد کوچکی از کل هزینه ی واحد مزبور است و از این رو، قیمت طلای مصرف شده در دستگاه اغلب اهمیت کمی در قیمت گذاری محصول دارد. در پاسخ به افزایش سریع و پایدار قیمت جهانی طلا در حد فاصل اواسط سال 1976 و اواخر 1980 ، شرکت های اکتشاف کننده به اندازه یدلالانانفرادی ، جستجوی جهانی خود را برای طلا شدت بخشیدند و نتایج جستجوی آنها چشمگیر بوده است.
برای مثال کانسارهای عظیم طلا در برزیل و پرو و جاهای دیگر کشف شده و میزان تولید به طور ناگهانی بالا رفت. البته این نتایج اغلب تنها از طریق تلاش های پیوسته دلالان انفرادی که توسط همان رویاهای طلایی که نسل های پیشین را به میادین طلای کالیفرنیا، آلاسکا، استرالیا و گینه ی جدید پیش می راند، حاصل شده است.
اگرچه قیمت طلا از سطح تثبیت شده ی آن در سال 1980 کاهش یافته است، اما به طور قابل ملاحظه ای بالاتر از سطح قیمت های اواخر دهه ی1970 باقی خواهد ماند. این سطح بالای قیمت، علاقه سرمایه گذاران را بیشتر نموده و آنها را ترغیب به افزایش کلی در سرمایه گذاری جهت ازدیاد ظرفیت اکتشاف، تولید نموده و هدایت کرده است.
استخراج کانسارهای آبرفتی نسبت به استخراج منابع زیرزمینی کم هزینه تر بوده و در واقع استخراج زیرزمینی گران ترین روش استخراج تلقی می شود و البته این هزینه ها از معدنی به معدن دیگر به مقدار زیاد تفاوت می کند، بااین وجود بعضی از معادن زیرزمینی نسبت به عملیات روزمینی و سطحی، قابلیت تولید ارزان تر یک اونس طلا را دارند.
هزینه ی متوسط برای تولید یک اونس طلا در معدن در ایالت داکوتای جنوبی آمریکا در خلال1983 ، 301 دلارآمریکا بوده که این رقم به تفکیک به موارد زیر مربوط می شود:
253 دلار بابت استخراج و عملیات بعدی
18 دلار مخارج کلی و اداری
30 دلار مربوط به مالیات.
البته هزینه مربوط به استخراج و عملیات به ترتیب زیر سرشکن می شود:
- 20دلار( توسعه ی کار)
- 64 دلار(وقف در عملیات )
- 19 دلار ( حمل و نقل )
- 27 دلار ( انتقال مواد به سط حزمین )
- 7 دلار خرد کردن و حمل با تراموا
- 80 دلار به واسطه ی سایر هزینه های کلی و عملیات معدنی و همچنین
- 36 دلار به ازای آسیا کردن مواد اولیه.
لازم به یادآوری است هزینه های پروسه ی کانی های طلا بسته به عملیات مورد لزوم می توانند بسیار متفاوت باشند. سطح تکنولوژی عملیات استخراج نیز تا حدود زیادی روی هزینه ی تمام شده اثر می گذارد.
- تجارت جهانی
بیشتر از یک دهه، قسمت اعظم طلای جهان از طریق زوریخ سوییس به جریان افتادهاست و کشور سوییس جایی است که بانک ها و معامله گران، معاملات و فروش اکثر طلای استخراج شده در آفریقای جنوبی و شوروی را انجام می دهند و لندن برای تنظیم و فیکس نمودن قیمت ها ، همانند قبل، مرکز سنتی باقی خواهد ماند.
 لندن در حقیقت مکانی است که پنج معامله گر مهم شمش طلا که بازار بورس طلای لندن را در دست دارند و روزانه دوبار با یکدیگر ملاقات کرده تا سفارش ها و خریدها را با یکدیگر هماهنگ کنند. قیمتی که سفارش ها و خریدها بر اساس آن بوده و پس از موازنه و نیز تثبیت از طریق سرویس های خبررسانی و بی سیم به عنوان یک خبر مهم به سراسر جهان مخابره می شود. سایر مراکز تجارت مهم و برجسته ی طلا عبارتند از: نیویورک، شیکاگو، وینپگ، پاریس، فرانکفورت، بیروت، جده، هنگ کنگ، بمبئی، سنگاپور و توکیو.
ارتباط تلکس فوری میان مراکز معاملات جهانی، این امکان را به معامله گران و بازرگانان می دهد تا در هر زمان و با روشی واحد نسبت به گسترش بازار عکس العمل نشان داده و بنابراین بهطور مداوم حرکت طلا را در تجارت جهانی بیشتر نمایند. آمار تجارتی طلا در سال های پیش از1978 به واسطه ی گنجایش و تداخل حرکت های پولی بین بانک های مرکزی پیچیدهمی باشند.
 بعد از 15 آگوست سال 1971 که قابلیت تبدیلدلار ایلات متحده به طلا حذف شد، ایالات متحده هیچ طلایی را از ذخایررسمی خود مورد معامله قرار نداد، البته به استثنای 25/1 میلیون اونس شمشفروخته شده در حد فاصله ی زمانی 9-1978 شوروی در بازار جهانی طلا به عنوان یک فاکتور مهمولی متغیر تلقی می شود.
در بعضی از سال ها این کشور 15میلیون اونس طلا به کشورهای بازار مشترک (اقتصاد آزاد) صادر نموده است. در سال 1981صادرات خالص از شوروی و شرق اروپا بالغ بر حدود 9 میلیون اونس می شد. هر چندتا سال 1983 ، این میزان تجارت به حدود 2 میلیون اونس با افزایش فرو شمحصولات شوروی کاهش یافت.
طلای شوروی که در بازار های جهانی مورد معامله قرار می گیرد، دارای خلوص 999/0 درمقایسه با 995/0 برای طلا در دسترس از جانب دیگر منابع می باشد. تعدادی از بانک ها، دلالان و استفاده کنندگان صنعتی طلای با درجه خلوص بالا را ترجیح می دهند.
در سال 1982 ، همچنین آفریقای جنوبی، طلای با خلوص زیاد یعنی (99/99) برای رقابت با طلای شوروی روانه ی بازارهای بین المللی نمود. در سال های اخیر، شوروی حدود یک پنجم واردات طلای ایالات متحده را تامین نموده، اگرچه در خلال سال 1983 از طرف شوروی طلایی به ایالات متحده وارد نشده است.
علاوه بر تجارت شمش طلا، تجارت بین المللی در رابطه با کانی های حاوی کنسانتره ی طلا و طلای قراضه وجود دارد. برای بعضی از کشورها طلای بازیابی شده از کانی های وارداتیو قراضه، ممکن است درصد مهمی از کل تولید طلایشان را تامین نماید.
در ژاپن برای مثال، طلا به عنوان یک محصول فرعی ازکنسانتره های فلز ما در وارداتی، بازیابی می شود که راسا مشخص می باشد و بالغ برتقریبا 80% تولید طلای ژاپن در خلال سال 1983 می شود. طلا همچنین به طور بین المللی به عنوان یک جزء و مولفه که از مس خام تصفیه نشده، تنها بعد از پالایش در بیروناز کشور مبدا بازیابی می شود، به جریان می افتند.
بسیاری از کشورهای تولیدکننده ی طلا، فروش طلای تهیه شده در داخل کشور را ممنوع کرده اند ولی درعوض لازم می دانند به عنوان یک دارایی ملی در مراکز دولتی حفظ و نگهداری گرد
http://www.jtd.ir
http://www.tehrandisplay.com